همهگیری حماقت؛ بهسوی لجنزار
تعفن گندآب جاری در این مرز و بوم مشمئزکننده است. لجنخواری بدلی از ارزش شده و گویی بالکل مسئله تاریخ و تمدن و فرهنگ ایرانی (نه آن دیدگاه صفر و صدی درموردش) و مفاهیم اسلامی و محلول این دو که هرکدام بخشهایی جدا نشدنی از فرهنگ پیشفرض قریب به اکثریت متولدین و ساکنین ایران هستند، بهطرز منزجر کنندهای تبدیل به بازیچهای شدهاند که عدهای برای مسخر عقلشان استفاده میکنند تا جهلشان را بر ظرفیت داناییشان مسلط کنند. قصد دارم در چند قسمت به تشریح وضعیت بپردازم و قصد ندارم به دنبال مقصر و یا راه حل بگردم و توانایی آن را هم ندارم؛ اگر مقصود مقصر باشد، چه بسا خود نیز مقصر باشم. یادداشتهای پیش رو هیچ ارتباطی به مواضع سیاسی اشخاص مختلف ندارند و از زاویه دید شخص نویسنده هستند.
همهگیری حماقت. بله تمام جامعه نباید به کمال برسد و مقصود من هم کمال نیست؛ اما غلظت برخی اندیشهها تهوعآور است. هرروز که در جامعه قدم گذارده شود، امواج سونامی سقوط و انحطاط بر صورت آدمی تازیانه میزند. شاید سوال شود که: چرا در ابتدای متن، از لغت بازیچه استفاده شده است؟
در هر بخش به غدد مختلفی میپردازم.
- ۰۳/۰۲/۱۷